Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش تابناک، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: قتل تکان‌دهنده و فجیع داریوش مهرجویی - نویسنده، مترجم و کارگردان پرآوازه و صاحب‌سبک سینمای ایران- و همسر فیلم‌نامه‌نویس و هنرمند او - وحیده محمدی‌فر- از وجوه مختلف در کانون بحث و گمانه‌زنی قرار گرفته است.

مهم‌ترین پرسش طبعا این است که چنین جنایتی کار چه کسی یا کسانی بوده است و با چه انگیزه‌ای و دیگر این که در داخل و خارج به کدام قتل‌ها می‌توان تشبیه کرد؟

قتل به اتفاق همسر و در خانه شخصی -که به قاعده باید امن‌ترین جای جهان باشد- و با ضربات کارد و در شبی پاییزی و البته نام کوچک (داریوش) ناخودآگاه اذهان را به سوی قتل داریوش فروهر و همسرش در پاییز سال ۷۷ برد، اما او دبیر کل حزب ملت ایران بود با ۵۰ سال پیشینه سیاسی و مهرجویی نه با سیاست که با هنر شناخته می‌شد هر چند که به تعبیر صادق هدایت در این سرزمین اگر تو هم باسیاست کار نداشته باشی سیاست با تو کار دارد و تمام امور ما با سیاست گره خورده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزنامه دولت هم اشارتی داشت، اما تشابه را تنها در حد نام (داریوش) دانست، ولی کیهان موضع شگفت‌آور و غیر منتظره‌ای گرفت و نوشت:

«آقای مهرجویی سال گذشته که برخی هنرمندان برای حمایت از اغتشاشات، تحت فشار شدید و تهدید و تطمیع برخی محافل مافیایی غرب‌گرا قرار داشتند، سفری به خارج از کشور داشت و طبعا مورد فشار بیشتری بود؛ او با این حال، هم در خیابان و هم در نشست رسانه‌ای، به خبرنگاران رسانه‌های صهیونیستی (ضدایرانی) که با اصرار و پرده‌دری می‌خواستند از او علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند، به شدت و با قاطعیت اعتراض کرد و آن‌ها را ناکام گذاشت.

یکی از کشته شدگان قتل‌های زنجیره‌ای سال ۱۳۷۷ نیز شخصی بنام مجید شریف بود. او بورسیه اعزامی دانشگاه شریف به فرانسه بود. مجید شریف مواضع ضد صهیونیستی داشت و دو کتاب روژه گارودی، دانشمند ضد صهیونیست فرانسوی به نام‌های «اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل» و «تاریخ یک ارتداد» را به فارسی ترجمه کرده بود.

مرحوم روژه گارودی که دبیرکل حزب کمونیست فرانسه بود، به اسلام گرویده بود و به جرم انکار مستند افسانه هولوکاست در فرانسه زندانی شده بود. مجید شریف مترجم دو کتاب او در جریان قتل‌های زنجیره‌ای به قتل می‌رسد.

آیا مسئولان محترم امنیتی و اطلاعاتی کشور، میان قتل مرحوم مهرجویی که رسانه‌های صهیونیستی را با قاطعیت رانده بود و مورد مشابه آن یعنی قتل مرحوم مجید شریف تشابهی نمی‌بینند؟!

درباره ماجرای قتل مرحوم مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی‌شان در کرج، باید توجه داشت این جنایت، درست هنگامی اتفاق افتاده که تحولات مهمی در عرصه سیاسی و امنیتی منطقه در حال وقوع است و طبیعتا توجه مردم و مسئولان باید روی این مسئله مهم متمرکز باشد».

در این‌باره تا تحقیقات به نتیجه نرسد نمی‌توان نظری داد و از دور با مدعیان سیاسی بودن قتل چه در نگاه براندازان چه کیهان هم‌آوایی کرد. اما در این میانه و در فضای مه‌آلود و مبهم یک نوشته و یادآوری کاملا متفاوت بود و آن یادداشت آقای حسن لطفی در روزنامه اعتماد دوشنبه ۲۴ مهر است که در فردای جنایت نوشت قتل کارگردان سرشناس ایرانی او را به یاد قتل «پی‌یر پائولو پازولینی» انداخته است و این اشارت را در هیچ نوشته دیگری ندیدم. (نمی‌گویم دیگری اشاره نکرده نویسنده این سطور که بیش از ۱۰۰ یادداشت در این زمینه را در این دو روز خوانده وبیشتر سوگ نوشته و دریغا‌دریغ‌اند ندیده است).

از این رو بدنیست بدانیم پی‌یر پائولو پازولینی که بوده و چگونه درگذشته است: نویسنده و کارگردان ایتالیایی در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۵ و در ۵۳ سالگی به قتل رسید. نه با چاقو یا با سلاح گرم بلکه با او جایی برای تبادل حلقه‌های فیلمی قرار گذاشتند، اما با اتومبیل خود او از روی او چند بار رد شدند و او را له کردند.

نویسنده کیهان احتمالا پازولینی را نمی‌شناخته یا نمی‌دانسته او از منتقدان جدی اسراییل بوده و گرنه این قضیه را یادآور می‌شده یا می‌دانسته و به عمد اشاره نکرده، چون کارگردان ایتالیایی به تمایلات هم‌جنس‌گرایانه هم شهرت داشته است.

(این اشاره هم خالی از لطف نیست که تنها قتل کارگردان ایرانی نیست که ما را به یاد کارگردان ایتالیایی می‌اندازد. چرا که پازولینی در آغاز فیلم «مده‌آ» که در سال ۱۹۶۵ ساخت از تک‌نوازی سنتور ساخته فرامرز پایور و با اجرای حسین ملک استفاده می‌کند و حتی این شایعه هم درگرفت که اکبر گلپا به خاطر استفاده بی‌اجازه از صدای او غرامت گرفته.)

به هر رو راز قتل نویسنده و شاعر و کارگردان ایتالیایی به آن شکل فجیع و در ۵۳ سالگی هرگز فاش نشد. امیدواریم راز قتل نویسنده، مترجم و کارگردان فلسفه‌دان ایرانی که ۳۰ سال بیش از پی‌یر پائولو پازولینی در این دنیا زندگی کرد و به اتفاق همسر جوان خود به شکل هول‌ناکی کشته شد فاش شود و مانند ماجرای کارگردان ایتالیایی دهه‌ها در ابهام نماند.

منبع: تابناک

کلیدواژه: طوفان الاقصی داریوش مهرجویی وحیده محمدی فر پرونده قتل داریوش مهرجویی داریوش مهرجویی پرونده قتل داریوش مهرجویی مهرداد خدیر طوفان الاقصی داریوش مهرجویی وحیده محمدی فر پرونده قتل داریوش مهرجویی کارگردان ایتالیایی مجید شریف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۴۲۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه‌ای عظیم که هنوز پیدا نشده است

گنج داریوش سوم هخامنشی که قرار بود برای جمع‌آوری لشکری انبوه توسط او صرف شود، یکی از بزرگترین گنج‌های گمشده ایران محسوب می‌شود.

به گزارش گجت نیوز، اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمین‌های پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که به‌عنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، می‌تواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنج‌های ایران باشد.

گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟

اگر از خود می‌پرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال می‌تواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.

تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج می‌تواند یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین گنج‌های ایران باشد.

گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سال‌ها جمع‌آوری شده بود و اگرچه اسکندر بخش‌هایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل می‌کرده است.

داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟

داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب می‌شود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سی‌سی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.

داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز می‌شود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این می‌تواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.

با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان توانایی‌های خود را اثبات کرد؛ به‌نحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.

بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.

در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزاده‌اش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.

در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.

از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.

ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟

بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت به‌دست آورد.

دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در این‌باره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمت‌ها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.

با وجود این، همه این‌ها تنها بخشی از ثروت بی‌کران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینه‌های مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.

گفته می‌شود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقره‌ها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.

به‌گفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمع‌آوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.

لازم به ذکر است، تمام تلاش‌ها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بی‌نتیجه بوده و هیچ‌کس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.

دیگر خبرها

  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • مدودف: توقیف دارایی های روسیه در آمریکا بی پاسخ نمی ماند
  • درخشش استقلالی سابق در هوادار ادامه دارد
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل/ عکس
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل
  • یادآوری جنایت های غزه یهودی ستیزی نیست
  • گفتگو با نویسنده و بازیگر نمایش‌های طنز رادیو
  • گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه‌ای عظیم که هنوز پیدا نشده است
  • «هامون» داریوش مهرجویی به تئاتر می‌آید/ زنده نگه‌داشتن یاد بزرگان